سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(( همیشه با تو ))

در آغاز  سرنوشت همه موجودات چون روز روشن بود .
او می دانست که این آخر چه خواهد شد و آن دیگر چه خواهد بود .چرا یک آمدست و بعد آن دو تا الی آخر........
یعنی دادار مهریار از عاقبت تمام ما از ازل مطلع بوده که من بعد میلادم چگونه رشد خواهم کرد  و چه کارهایی انجام خواهم داد و او چه کمکهایی به من .
ولی به هر صورت این من خواهم بود که با اراده و اختیار سرنوشت خود را رقم خواهم زد و او از سر لطف با اشاراتی نهانی مرا به سوی خود خواهد خواند بطوری که بفهمم .
وباز این من خواهم بود  که او را بفهمم یا نفهمم که در صورت دوم به هیچ هم نخواهم ارزید .
و در صورت اول شروع راه عرفان است
اگر باز بربازی ....(وگر دست محبت سوی او یازی ) که او نه   نه به اکراه   بلکه با بخشش و مهر چنان دست تورا گیرد
که تو محو تماشایش شوی و از خود برون گردی به آنی و زمانی به خود آیی که  پیوسته ای به اصل خود .