سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(( همیشه با تو ))

باسلام به همه شما عزیزان

می خواستم پیروزی معلم خودم جناب آقای فرهاد دلقپوش تو انتخابات مجلس هشتم رو به همه همشهریهای آستارایی ام تبریک بگم . 
برای جناب دلقپوش آرزوی موفقیت و برای همشهریهام آرزوی فردایی بهتر رو دارم .

شاد باشید.


هان ای زمینیان، با علی چه کردند؟
سالیاد سوگ شهادت میر محراب تقدیر رمضان، امیر مؤمنان را تسلیت می گوئیم.


آن شب تنهاترین شب کوفه بود و خسوفی ترین شب تاریخ، چند پاره ابر تیره و سیاه بر شهر کوفه سایه انداخته بود. روحی الهی در سکوت غمگین شب به پرواز ملکوت درآمده بود. مرغابی ها غمگینانه ترین آوازها را به گلوی شب ریخته بودند، زمین از این فاجعه می لرزید و ستونهای مسجد کوفه مرثیه سر داده بودند. علی(ع) آن مرد عدالت، در بستر شهادت آرمیده بود، عرشیان نگران این صحنه با یکدیگر نجوا می کردند. محراب کوفه در سکوتی غنوده بود. بیوه زنان و طفلان بی پدر، درغبار سنگین آن لحظه های جان فرسا دیده ها را بر در دوخته و منتظر باز شدن آن با دستان یتیم نواز مولایشان بودند که باز هم پدر و پناهشان بیاید و برایشان قوت شبانه بیاورد. آری شانه های زخمی علی(ع) به انبان نان و خرما الفتی دیرینه داشت و ایتام و بی پناهان با طنین گامهای او مانوس بودند. هان ای زمینیان با علی چه کردند...؟این سوالی بود که آسمانیان از اهل زمین می پرسیدند شب می رفت تا به صبح برسد که ناگهان حزن انگیزترین فریادها از خانه علی(ع) برخاست. کوفه درمیان دستان آکنده از شرمش، مردمی از تبار عرشیان را با فرق شکافته به عرشیان تقدیم می کرد. تاریخ هم از عمق این فاجعه تام می گریست و خطاب به زمینیان می گفت...؟ ای مردم با تجسم عدالت چه کردید؟ ننگتان باد که با وسوسه های شیطانی، دستان خود را به خون بهترین انسان آلودید... آیا نیندیشید که زمین، لحظه های بدون علی(ع) را چگونه سر کند؟ شب بدون مناجات علی(ع) چگونه سحر کند؟نفرین بر آن دستان مظلوم کش که خاک نشینان را باز هم بر خاک نشاندند و زخمی عمیق در سینه درد آلود تاریخ بشر نشاندند، زخمی که با هیچ مرهمی التیام نمی یابد.


تحریریه مشکان


سلام

منو ببخشید که چند وقتی رو نبودم . یه ماموریت کاری به اصفهان پیش اومده بود که اونجا بودم .
ممنونم که به وبلاگم سرزدید . و خوشحالم کردید .

خدایا چرا من!  حکایتی از یک قهرمان جهانی تنیس ...

    آرتو اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. یکی از طرفدارانش نوشته بود:
چرا خدا تو را برای چنین بیماری انتخاب کرد؟

 او در جواب گفت :

     در دنیا، 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند. 5 میلیون نفر یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند.500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند.50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند. 5 هزار نفر سرشناس می شوند. 50 نفر به مسابقات ویمبلدون راه پیدا می کنند، چهار نفر به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فینال ... و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم خدایا چرا من؟
 و امرز هم که از این بیماری رنج می کشم، نیز نمی گویم خدایا چرا من؟

dastanhaieziba.blogfa.com


پیش‌ از آن‌ که‌ انسان‌ پا بر زمین‌ بگذارد، خدا تکه‌ای‌ خورشید و پاره‌ای‌ ابر به‌ او داد و فرمود: آی، ای‌ انسان‌ زندگی‌ کن‌ و بدان‌ که‌ در آزمون‌ زندگی‌ این‌ ابر و این‌ خورشید فراوان‌ به‌ کارت‌ می‌آید.
انسان‌ نفهمید که‌ خدا چه‌ می‌گوید، پس‌ از خدا خواست‌ تا گره‌ ندانستنش‌ را قدری‌ باز کند.
خداوند گفت: این‌ ابر و این‌ خورشید ابزار کفر و ایمان‌ توست.
زمین‌ من‌ آکنده‌ از حق‌ و باطل‌ است، اما اگر حق‌ را دیدی، خورشیدت‌ را به‌ در بکش، تا آشکارش‌ کنی؛ آن‌گاه‌ مؤ‌من‌ خواهی‌ بود. اما اگر حق‌ را بپوشانی، نامت‌ در زمره‌ کافران‌ خواهد آمد.
انسان‌ گفت: من‌ جز برای‌ روشنگری‌ به‌ زمین‌ نمی‌روم‌ و می‌دانم‌ این‌ ابر هیچ‌گاه‌ به‌ کارم‌ نخواهد آمد.

***
انسان‌ به‌ دنیا آمد، اما هرگاه‌ حق‌ را پیشاروی‌ خود دید، چنان‌ هراسید که‌ خورشید از دستش‌ افتاد. حق‌ تلخ‌ بود، حق‌ دشوار بود و ناگوار. حق‌ سخت‌ و سنگین‌ بود. انسان‌ حق‌ را تاب‌ نیاورد.
پس‌ هر بار که‌ با حقی‌ رویارو شد، آن‌ را پوشاند، تا زیستنش‌ را آسان‌ کند.
فرشته‌ها می‌گریستند و می‌گفتند: حق‌ را نپوشان، حق‌ را نپوشان. این‌ کفر است.
اما انسان‌ هزاران‌ سال‌ بود که‌ صدای‌ هیچ‌ فرشته‌ای‌ را نمی‌شنید.
انسان‌ کفران‌ کرد و کفر ورزید و جهان‌ را ابرهای‌ کفر او پوشاند.

***
انسان‌ به‌ نزد خدا بازخواهد گشت. اما روز واپسین‌ او «یوم‌الحسره» نام‌ دارد.
و خدا خواهد گفت: قسم‌ به‌ زمان‌ که‌ زیان‌ کردی، حق‌ نام‌ دیگر من‌ بود.

‌عرفان‌ نظرآهاری‌


سلام
پیشاپیش میلاد امام حسین ، حضرت ابوالفضل و امام زین العابدین رو خدمت شما تبریک عرض می کنم .

در ابتدا تشکر می کنم از همه شما عزیزان به خاطر اظهار لطفی که نسبت به نوشته قبلی من داشتید و همچنین به خاطر راهنمایی های شما .
بنده با نظر اکثر شما موافقم که علم بهتر از ثروته و این مطلب درد دلی بود با دوستان خوب خودم و اینکه بدونم شما چه نظری تو این رابطه دارید .
بله علم همیشه و همیشه بهتر از ثروته و اگر این علم با ایمان و عمل نیز همراه بشه ، میشه کامل . علم خیلی وقتها شاید انسان رو به ثروت برسونه ولی اگر درست استفاده نشه باعث بروز مشکلات زیادی میشه مثل ساخت بمب اتمی و ...
هدف من در کل از طرح این مسئله این نبود که واقعا به این سوال جواب بدم ، فقط می خواستم به گوش بعضی ها برسونم که مردم ما انقدر مشکلات دارن که دیگه زمانی برای اطلاع پیدا کردن از اتفاقات دور و اطرافشون ندارن . همین و بس .

 

با تو


سلام
مبعث پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله را خدمت شما دوستان خوبم تبریک عرض می کنم و امید وارم شاد و سلامت باشید .

سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى    عشق محمد(ص )بس است و آل محمد(ص )

امروز صبح داشتم تلویزیون تماشا می کردم ، شبکه 3 ، در مورد المپاد فیزیک که تو اصفهان برگزار شده بود ، یه گزارش جالبی پخش می کرد . گزارشگر از مردم می پرسید که چه مراسمی قراره برگزارشه .
خیلی ها تو خود اصفهان نمی دونستن . و جوری این مسئله عنوان می شد که انگار اشکال از مردم بود که نمی دونستن . ولی به نظر من باید به این مردم صبور کشورمون حق داد که تو این اوضاع مملکت
فقط به فکر پول در آوردن باشن تا شکم خود و خانوادشون رو سیر کنن . 18 سال به من گفتن درس بخون ، علم بهتر از ثروته ، سعی کن مودب و منظم باشی و ... آخرش که به اینجا رسیدم
می بینم به جایی که نرسیدم که هیچ با همه هم مشکل دارم . با این همه درس خوندن آخر شدم کارشناس کامپیوتر یه اداره تو تهران با دویست و پنجاه هزار تومن حقوق . حالا خودتون بگین من با این پولی که در می آرم
چیکار می تونم بکنم . حتما باید دنبال شغل بعدی هم برم که تا نصف شب جون بکنم که شاید بتونم یه زندگی رو بچرخونم . نتیجه اون همه زحمت شده این .خوب بابا مردم ما حق دارن که ندونن چه اتفاقی تو مملکتشون می افته
و چی شده و چی می خواد بشه .حالا خوداییش شما بگین علم بهتره یا ثروت .

 

با تو


سلام
تو سایت گوگل دنبال مطلبی می گشتم ، به سایت رجبعلی خیاط بر خوردم و حیفم اومد که به شما معرفیش نکنم . خیلی مطالب زیبا و آموزنده ای داره . حتما سر بزنید . یه بخش کو چیکیش رو در مورد اخلاص پایین آوردم .
امیدوارم لذت ببرید و استفاده کنید .

برای خدا ببوس!
آیت الله فهری، توصیه‌های شیخ درباره اخلاص را چنین توصیف می‌کند: تکیه کلام ایشان: « کار برای خدا بود ». آن قدر ضمن فرمایشات خود تکرار می‌کرد که: « کار برای خدا بکنید، کار برای خدا بکنید » که برای شاگردانش « کار برای خدا » حالت ملکه پیدا می‌کرد. مانند یک فیل بانی که مرتب با چکش به سر فیل می‌کوبد، مرتب بر اندیشه شاگردانش میکوبید که « کار برای خدا ».
مثال‌هایی از خود و دیگران در این زمینه می‌آورد تا حالت ملکه در مخاطب ایجاد شود. به همه و در همه حال تأکید میکرد:

« کار برای خدا ».

می‌فرمود:
« شب که به خانه می‌روی و همسرت را میخواهی ببوسی، برای خدا ببوس »!

می گفت:
« در تمام زوایای زندگی انسان باید خدا باشد. »

مقامات و مکاشفات کسانی که در مکتب شیخ پرورش می‌یافتند در اثر عمل به این دستورالعمل بود.
ادامه...http://www.salehin.com/fa/nekogoyan/akhlagh/akhlaq_ekhlas.htm

التماس دعا (با تو)


با تمام وجود آنچنان دنبال کسی می گشت که گویی همه چیز او بود و همه کسش .
در تنهایی خود مثال گمشده ای در صحرایی عطش آلود حیران و سرگشته می گشت بدنبال نگاهی حتی گذرا که در او زآید امیدی نو را .
که شاید بتواند تا ته آن بی نهایت برود .
                                                          
*****
گاهی از دور کور سویی ، برق نگاهی ، صدایی ، آوایی هرچند اندک و نا مفهوم می آمد و    او را به خود می آورد ، اما او بی هدف این سو و آن سو می دوید و دور خود می گشت و می چرخید تا زمانی که مدهوش و بی حال برزمین می افتاد ، طوری که حتی گم می کرد آنه خود را .
ولی باز آن نور ، آن صدا از دور ...


با تو

سلام

میلاد با سعادت مولود کعبه ، پیشوای اول شیعیان ، امام علی علیه السلام بر همگان مبارک باد .

یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله احد
نام تو نقش نگین امر الله الصمد
لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو
لم یکن بعد از نبی مثلت لهو کفوا احد

/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

على(ع) در کلام خداوند متعال

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:اى على،جبرئیل علیه السلام مرا درباره تو خبرى داد که مایه روشنى چشم و شادى دلم شد،او به من گفت:اى محمد،خداوند به من فرموده :محمد را از سوى من سلام برسان و او را آگاه ساز که على پیشواى هدایت و چراغ تاریکیهاى ضلالت،و حجت بر اهل دنیاست،زیرا او صدیق‏اکبر و فاروق اعظم است ،و من به عزت خویش سوگند خورده‏ام که به آتش نبرم کسى را که او را دوست داشته و تسلیم او و اوصیاى پس از او باشد،و به بهشت در نیاورم کسى را که دست از ولایت و تسلیم در برابر او و اوصیاى پس از او برداشته باشد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت:اى محمد،پروردگارت تو را به دوستى و ولایت على بن ابى طالب فرمان مى‏دهد. 

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:جبرئیل علیه السلام از سوى خداوند برگ سبزى از درخت آس برایم آورد که در آن به رنگ سپید نوشته بود:من دوستى على بن ابى طالب را بر آفریدگانم واجب نمودم،این را از جانب من به آنان برسان. 

جبرئیل علیه السلام از میکائیل،او از اسرافیل،او از لوح،او از قلم،او از خداى عز و جل آورده است که:ولایة على بن ابى طالب حصنى،فمن دخل حصنى امن من عذابى«ولایت على بن ابى طالب دژ محکم من است،هر که بدان در آید از عذاب من ایمن باشد». 

 احمد رحمانى همدانى


با تو


محبت را فریاد می زنم با همه ندارییم .
ای کاش آنقدر دارا بودم که احسان محبت می کردم ولی منه ضعیف خاکی را چه به این کار .
من که حتی از کوچکترین چیزی نمی توانم بگذرم ، چگونه می توانم محبت را که بزرگترین سرمایه انسانی است انفاق کنم .
چگونه می شود انسان دل از داشته هایش در جهت رسیدن به نداشته هایش بشوید . کاری است بس سخت ، که هر کسی را یارای رفتن در این وادی نیست .
خدایا تو خود می دانی که ناتوانم ، به لطف و قدرت خود توانایم ساز تا قدم در راهت بردارم و از چشمه مهرت مرا بنوشان تا بتوانم حدیث محبت را عاشقانه بسرایم .


باتو