در عجبم از انسانی که کوه را می شکافد
تا به معدن جواهر برسد،
ولی خویش را نمی کاود تا به درون خود راه یابد.
--------------
در عجبم از مردمی که به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند،و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.
--------------
در عجبم از سیب خوردنِ مانکهاز آن فقط ” چوبش ” باقی می ماند.
مگر این همه چــــــوب که خوردیم، از یک سیــــب…..شروع نشد !؟
--------------
من در عجبم ز می فروشان کایشان
به ز آنکه فروشند چه خواهند خرید؟!
...